الگو گیری زن مسلمان از حضرت زهرا (سلام الله علیها) در کنشگری فرهنگی و رسانه ای

077e87df-19d6-4d69-a1ec-49d6312b48ce
مقالات

الگو گیری زن مسلمان از حضرت زهرا (سلام الله علیها) در کنشگری فرهنگی و رسانه ای

الگو گیری زن مسلمان از حضرت زهرا (سلام الله علیها)

 در کنشگری فرهنگی و رسانه ای

حوریه خدایی

استاد حوزه و دانشگاه:khodaeihuri@yahoo.com

09121205840

 

      چکیده

جهت يافتن شخصیت و هویت انسانی به عوامل گوناگونی از جمله میزان اثرپذیری و تاثیرگذاری در فرهنگ و ایجاد طرح و شیوه های نو در اثرگذاری وابسته است. این مقاله با موضوع «الگو گیری زن مسلمان از حضرت زهرا (سلام الله علیها) در کنشگری فرهنگی و رسانه ای» به بررسی آموزه های حضرت در حرکت احیاگرانه خود در حیات رسول مکرم اسلام و حرکت بازدارنده پس از پیامبر پرداخته است. این نوشتار ابتدا به تعریف فرهنگ و جهانی شدن آن پرداخته و در راستای جریان جهانی شدن فرهنگ، تمایزپذیری در حین پیوستگی فرهنگ ها، و همچنین تعامل و تبادل فرهنگ ها و آثار آن در اتخاذ شیوه و سبک زندگی را مورد مداقه قرار داده است. این تحقیق به روش کتابخانه ای انجام شده و ضمن تبیین نقش زنان در تحولات فرهنگی، اهمیت باز شناسی الگو در مسیر تحول و توسعه و پیشرفت را مورد بررسی قرار داده است.  قرآن شخصیت و سیمای زنان مقدسی را بعنوان الگوهای مطلوب و شاخص فرهنگی برای انسان و بشریت ترسیم نموده است. نتایج نشان داد که حضرت زهرا(سلام الله علیها) با توجه به صفات و ویژگیهای برجسته و نقش تاریخ ساز در صدر اسلام بعنوان کنشگر فرهنگیِ فراجنسیتی، با دو آموزه خودسازی و دگرسازی در تحقق ارزشهای الهی، الگوی جامع و بی بدیل برای بشریت در طول تاریخ است. شخصیت و اندیشه های ایشان که از شاخص هاي ممتاز تاثير گذارا است باید به بیانات مختلف در فرهنگ های مختلف معرفی و شناسانده شود.

 

   واژه گان کلیدی: حضرت زهرا(سلام الله علیها)، سبک زندگی، فرهنگ، الگوی فرهنگی، جهانی شدن

 

نتایج نشان داد که تشریح صفات و ویژگیهای برجست

 

   1- مقدمه

فرهنگ به عنوان عالی ترین نوع تبلور کنش های جوامع انسانی شناخته می شود که رابطه تنگاتنگی با هویّت فردی و ملّی افراد دارد که انسان ها به آسانی حاضر به از دست دادن هویت خویش نیستند. وقتی درباره فرهنگ و ضرورت حفظ آداب و سنن سخن می گوییم غالباً ذهنها به مصادیق وموضوعات کوچک که دامنه تاثیر محدود دارد معطوف می شود. این امر نباید موجب شود از اهمیت فرهنگ در ابعاد گسترده کاسته شود. اسلام خردورزی، اخلاق و رعایت حقوق و عدل و انصاف و در یک کلمه تکلیف مداری را مایه های اصلی فرهنگ صحیح می داند. لازمه تحقق این اهداف اعتقاد و ایمان به هدف و گزینش شیوه های برتر تحقق آن است. در این راستا بازشناسی ابعاد مختلف شخصیت های تاثیرگذار در حرکتهای ماندگار تاریخی می تواند طرحی نو در نگرشی جدید مطرح سازد. اهمیت تاثیرگذاری الگوهای مطرح در قرآن کریم و منابع روائی در کمال و تعالیِ انسان ایجاب می کند که  سبک زندگی و شیوه های خاص فردی و اجتماعی آنها از زوایا و اندیشه های مختلف مورد بررسی، تعریف و تبیین قرار گیرد.

زندگی معصومین(علیهم السلام) راهنمای بسیار روشنی است برای کسانی که در مسیر عدالت ورزی و کمال طلبی قرار داشته باشند و بخواهند به بهترین شیوه عالی و برتر زندگی دست یابند. از میان معصومین(علیهم السلام) سبک زندگی و تاثیرات فرهنگی وجود مقدس حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) درطول تاریخ بشریت خصوصا بر افکار متفکران و آزاد اندیشان، آثار ژرف و ماندگار داشته است. با توجه به نقش اساسی ایشان در صدر اسلام بازشناسی شخصیت الهی و شیوه های تاثیرگذار فرهنگی و سیاسی-اجتماعی ایشان راهگشا خواهد  بود.

در خصوص زندگی سراسر برکت و نورانی حضرت زهرا(سلام الله علیها) و آثار و نقش آن در ابعاد مختلف جامعه دینی مقالات و نگارشهای متعددی به رشته تحریر درآمده است و هر یک از زوایای مختلف این وجود مقدس را مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند. سیدجعفر شهیدی، به تحلیل تاریخ زندگانی حضرت پرداخته اند، سیدجمال‏الدین دین‏پرور به موضوع تاثیر نقش رهبری آن حضرت پرداخته، و محمدجواد رودگر در بررسی اجمالی، حضرت را با قابلیت وجودی لیله القدر معرفی نموده است. با تمام اینها، منابع معرفی زوایای مختلف وجودی حضرت خصوصا در سطح بین الملل و کشورهای مستعد معارف اهل بیت با توجه به وسعت تاثیرگذاری شیوه های مبارزات ایشان برای حفظ دین خاتم و آثار بسیار عظیمی که می تواند در اقامه حق و عدالت درعصرحاضر نسبت به جامعه اسلامی و جامعه جهانی در تحقق تفکر آزاد اندیشی داشته باشد، بسیارکم و ناچیز است. آنچه در اين مختصر بدان پرداخته شده شخصیت الهی-انسانی حضرت و تاثیرات شیوه های مبارزاتی ایشان به عنوان رهبر دینی تاثیرگذار در تحولات سیاسی-فرهنگی پس از رحلت رسول اکرم است.

 

    2- مفهوم فرهنگ

واژه «فرهنگ» مرکب از دو واژه «فر» و «هنگ» به معنای ادب، تربیت، عقل، هنر، دانش، علم، معرفت و آداب و رسوم آمده است(معین،۱۳۷۵). در فرهنگ معين، درباره ى واژه ى «فرهنگ» چنين آمده است: «مجموعه آداب و رسوم، مجموعه علوم و معارف و هنرهاى يك قوم، كتابى شامل لغات يك يا چند زبان و شرح آن ها، علم و دانش و ادب، كشيدن، تعليم و تربيت را، فرهنگ مى نامند»(معين، 1375). لغت نامه دهخدا فرهنگ را مركب از پيشوند «فر» و «هنگ» از ريشه «تنگ» لغت اوستايى به معناى كشيدن و فرهيختن ذکر می‌کند(دهخدا، 1377). در پهلوی ساسانی واژه فرهنگ به صورت «فره هنگ» آمده‌است که از دو جزء «فره» به معنای پیش و فرا، و «هنگ» به معنای کشیدن و راندن، ساخته شده‌است. در نتیجه «فرهنگ» به معنای پیش‌کشیدن و فراکشیدن است. به همین دلیل در زبان فارسی‌ فرهنگ را سبب پیشرفت می‌دانند(بهمردی، ۱۳۹۰). در لغت عربى فرهنگ به معناى «الثقافة» یعنی دانشمند و روشنفكر، با فرهنگ بودن، علوم و معارف(بندريگى،1390)، حاذق بودن، زيرك بودن، زود ياد گرفتن(ابن منظور، 1414ق)، دست يافتن و چيره شدن، و پيدا شدن(قرشی بنابی، 1386) استعمال شده است.

فرهنگ در جایگاه علم به معنای آن دسته از فعاليت هاى حيات مادى و معنوى انسان ها است كه مستند به طرز تعقل سليم در حيات تكاملى بوده و نمود رشد معنوی و پیشرفت یک جامعه است (جعفرى،1397، 77). از این نظر فرهنگ خصوصیتی است که یک جامعه در زمان گام برداشتن در مسیر اعتلا کسب می‌کند.

بعضی از کتابهای فرهنگ‌، ریشۀ فرهنگ را از کشت و زرع، زمین و پرورش دانسته‌اند؛ یعنی عمل‌آوری و رشد در مفهوم آن نهفته است؛ لذا فرهنگ به معنی رشد و تربیت افراد و جامعۀ انسانی به کار می‌رود(هارپر داگلاس، دیکشنری آنلاین لغت نامه2001)، این مفهوم به مرور متحول شده و در مورد هر آنچه به صورت اجتماعی کسب می‌شود به کار می‌رود و عبارت است از مجموعۀ دانش، باور، هنر، دین، اخلاق، حقوق و آداب و رسوم و هر استعدادی که انسان به مثابۀ عضوی از جامعۀ معیّن کسب می‌کند.

فرهنگ به وسیله آموزش، به نسل بعدی منتقل می‌شود؛ بخلاف ژنتیک که به وسیله وراثت منتقل می‌گردد. فرهنگ خواهانِ مانایی است لذا تغییر آن بسیار دشوار است و معمولا با مخالفت و مقاومت زیاد همراه است لذا تمامی فرهنگ‌ها، با حرکتی کند و تدریجی، تغییر می‌کنند. در برابر فرهنگ، نافرهنگ به معنای رفتارهایی است که جامعه با آن تعامل دارد ولی فرهنگ نیست. مانند اقلیم، آب و هوا، ژن، حوادث، وجود یا عدم وجود منابع طبیعی، سنت‌های الهی، بیماری‌ها و …  .

یک فرهنگ غنی ، در بر گیرنده سه بخش اساسی است:

الف) شناخت ها، باورها و مجموعه مشترکی از اندیشه‌ها و دستاوردها؛

ب) ارزش ها و گرایش ها که سازگاری با نیازهای غریزی، فطری، اقتصادی و محیط جغرافیایی دارد؛

ج) رفتارها و کردارها برای فرونشاندن نیازهای اجتماعی و سیاسی(مصباح یزدی، 1381، 71).

در ادبیات اروپایی فرهنگ از دیدگاه‌های گوناگون، از جمله دیدگاه اجتماعی، دینی و اقتصادی بررسی شده‌ و دریافته‌اند که فرهنگ بر تمام اجزاء زندگی آدمی تأثیرگذار است اگرچه در تعاریف عینیت گرایی غلبه داشته و فرهنگ به مثابه امر بیرونی نسبت به کنشگر دیده شده و نقش کنشگر تا حدود زیادی نادیده گرفته شده است.

ادوارد برانت تیلور[1] فرهنگ را «مجموعه پیچیده ای شامل دانشها، معتقدات، باورها، هنرها، صنایع فنون، اخلاق، حقوق و قوانین و آداب و رسوم بالاخره تمام قابلیتها و عادات و رفتاری است که انسان به عنوان عضو جامعه خود فرا می گیرد و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را در بر دارد» تعریف می‌کند. این تعریف به عنوان تعريفي جامع و مانع معروف است(روح‌الاميني،1394، 51؛ چنگيز،1382، 48).

کانت[2] فرهنگ را چیزی می داند که انسان را از حیوانات متمایز می گرداند و آن را شامل ورزش قوای ذهنی می داند(ماحوزي، 1389، 17). كفلاس[3] معتقد است فرهنگ نظام معنايي است كـه كنش را هدايت مي كند و بافتي را براي تجربه انساني فراهم مي آورد. گيرتز[4] با نگاهي مردم شناسانه، فرهنگ راشـبكه اي ازنمادهـا ومعـاني وتحليـل آنهـا مي داند(حسنی و همکاران، 1396، 41). دورکیم[5] فرهنگ را برخاسته ازآگاهی جمعی می داند و آن را به مجموعه ای از باورها و احساسات مشترک بین اعضاء جامعه تعریف می کند(برتران بدیع[6]، 1377،38). آلفرد كروبر[7] و کلاید کلاکهون[8] در کتاب خود به نام «فرهنگ: مروری انتقادی بر مفاهیم و تعاریف»[9]که در سال 1952 به رشته تحرير درآوردند، با گردآوری ۱۶۴ تعریف از فرهنگ اظهار کردند که فرهنگ در اغلب موارد به سه برداشت عمده می‌انجامد:

1- برترین فضیلت در هنرهای زیبا و امور انسانی که همچنین به فرهنگ عالی شهرت دارد.

2- الگوی یکپارچه از دانش، عقاید و رفتار بشری که به گنجایش فکری و یادگیری اجتماعی نمادین بستگی دارد.

3- مجموعه‌ای از گرایش‌ها، ارزش‌ها، اهداف و اعمال مشترک که یک نهاد، سازمان و گروه را مشخص و تعریف می‌کند(غمامی، 1396، 114).

با در نظر گرفتن مجموعه ى تعريف ها روشن می شود که دايره ى فرهنگ بسيار گسترده است و افزون بر فرهنگ مادى و معنوى، شامل همه ى چيزهايى است كه در جامعه پذيرفته مى شود (اعم از فكرى، عقيدتى، آداب و رسوم و…) و نيز هر چيزى كه در جامعه طرد مى شود (مانند: ضد ارزش ها، ضد هنجارها[10] و…).  فرهنگ راهکارهای شایع موجه در یک جامعه برای رفع هرگونه نیاز واقعی یا غیر واقعی است که مردم با آن زندگی می‌کنند.

 

   3- جهانی شدن فرهنگ

در جهان امروز و با رشد و گسترش ارتباطات، فرهنگ های ملل گوناگون با یکدیگر آمیخته می شوند. در این بین جهانی شدن فرهنگ تاثیرات مهم بر افزایش تجانس و یگانگی ملل، انتقال فرهنگ عامه جهانی و اَشكالی از كنش های متقابل انسان دارد.

درباره جهانی شدن فرهنگ، برخی وجود همگرایی در زمینه رفتار و ارزش های جوامع را امری حتمی و ناگزیر دانسته اما تنوّع فرهنگی در سراسر جهان را نیز امری پایدار می دانند. به نظر آنها ملت ها علیرغم فشار روزافزون رسانه ها برای یگانه سازی فرهنگی و تحمیل “فرهنگ واحد جهانی” توانایی آن را دارند که با درک و پذیرش ارزشهای فرهنگی و هویت های گوناگون، هویت و حقوق فرهنگی خویش را حفظ نمایند(گل محمدی،1386، 63). دراین بین بسيارى از كارگزاران همسو با این نظریه، مدل پيشرفت را صرفاً مدل هاى غربى می دانند و بر این باورند که  توسعه و پيشرفت در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را بايد از مدل هاى غربى‏الگو برداری کرد.

برخی دیگر بر این باورند که فرهنگ های بومی و محلّی با بوجود آمدن یک فرهنگ عام جهانی متفاوت با فرهنگ های سابق  زوال پیدا کرده و زوال فرهنگ های بومی به زوال هویت و سنّت ها می انجامد و در نتیجه بافت اجتماعی جوامع متلاشی می گردد. اینها براین باورند که فرهنگهای قدرتمند در تهاجمی آرام و هوشمندانه با استمداد از ابزار تکنولوژی و ارتباطات در صدد تسخیر هدفمند فرهنگهای دیگر هستند(چوپاني،1388).

اين هجوم باورهاي تازه به قصد جايگزيني بر فرهنگ و باورهاي اصيل ملي ملت ها، فرهنگ رايج ملل را تغيير داده و با تحريف ارزش ها و رفتار ملت ها، فرهنگ خود را تحميل می نمایند. این یک روش نوین برای بدست گرفتن ضربان اقتصادي، سياسي و فرهنگي كشورها به نفع فرهنگ مهاجم است؛ لکن باید توجه نمود با اینکه فرهنگ‌ها در نتیجۀ تعامل افراد ساخته می‌شود ولی این به معنای به آسانی ترکیب شدن آن نیست.

همچنین نکته قابل توجه دیگر آن است که بین تعامل و تبادل فرهنگی با تهاجم فرهنگی تفاوت آشکار وجود دارد. تبادل فرهنگی ارتباط منطقی و درست فرهنگ هاست که می تواند در پیشرفت ارزش های انسانی و بهتر کردن زندگی بشر سودمند باشد. و ما نباید برای پرهیز از آثار تهاجم، تعامل و تبادل فرهنگی را انکار کنیم. تبادل فرهنگی باعث رشد وبالندگی و پیشرفت فرهنگ ملل می‌شود. هیچ ملتى بى‌نیاز از این‌ نیست که در همه‌ى زمینه‌ها، از جمله مسایل فرهنگى، از ملت‏هاى دیگر بیاموزد. ملت‏ها در آداب زندگى، خلقیات، علم، لباس پوشیدن، آداب معاشرت، زبان، معارف از یکدیگر تاثیر می گیرند و این مهم‏ترین تبادل‏ ملت‏ها ست، که زمینه ساز توسعه مبادلات بین المللی است که در عین حفظ تفاوتها امکان عرض اندام فرهنگ‌های متفاوت را فراهم ساخته و زمینه ی مناسبی برای بازسازی و احیای فرهنگ‌ها ایجاد می‌کند. حفظ فرهنگ از یک سو و ارتقاء سطح فرهنگی از سوی دیگر سبب می شود تمدنها در مقابل فرهنگ های دیگر گشوده عمل نمایند. لکن پذیرش الگوهای فرهنگهای دیگر باید در چارچوب نیازهای حقیقی مردم در قالب فرهنگ داخلی با استفاده از خلاقیت‌ و ساختارهای اجتماعی باشد تا فرهنگ اصیل جامعه حفظ گردد.

 

  4-  تبادل فرهنگ و سبک زندگی

یکی از ابعاد پیشرفت و تاثیرپذیر در تبادل فرهنگی در زمینه سبک و فرهنگ زندگی کردن رفتار اجتماعی و شیوه زیستن است. سبک زندگی از موضوعات نوظهور در مطالعات اجتماعی است که شیوه زندگی خاص و متن زندگی فرد، گروه یا جامعه را شکل می دهد. هر هدفی که ما برای زندگی معین و ترسیم کنیم، به طور طبیعی متناسب با خود یک سبک زندگی خواهد داشت.

رواج شیوه های جدید رفتارهای اجتماعی برای پرکردن فضاهای زندگی، فردی شدن، توجه به رسانه، افزایش شکاف اجتماعی، اهمیت یافتن سیاست زندگی براساس ترجیحات متفاوت، از هم پاشیدگی شبکه های سنتی و در نهایت بحران هویت فردی واجتماعی زمینه های هستند که شرایط جدیدی را پیش روی افراد قرار می دهد. این بدان معناست که این تحولات که در قالب جهانی شدن فرهنگی رخ می دهد علاوه بر تأثیر بر ذوق، سلیقه و سبک زندگی افراد، نگرش به خود و جامعه و میزان هویت اجتماعی آنها را نیز تحت تأثیر قرار داده است(رضایی1389، 45). در  چنین  فضای اجتماعی، علاوه بر سبک های متفاوت زندگی منابع هویتی و هویت گزینی افراد نیز دستخوش تغییر خواهد شد(خواجه نوری و همکاران،1392، 51).

از آنجا که این تحولات از طریق دنیای مجازی، ارتباطات و اطلاعات و نه از بستر مناسب فرهنگی، وارد نقاط مختلف جهان می شود بحران فرهنگی ایجاد می نمایدکه از آن تعبیر به تهاجم فرهنگی می شود. کنترل فضای مجازی، خبرگزاریهای بین المللی و سرعت در گردآوری و پخش خبر، از شرایط کامیابی رسانه های به شمار می رود(موحدنیا، 1382، 76). از این رو مهاجمان فرهنگی سازمان های بزرگ خبررسانی را برای تزریق فرهنگ خود بنیان گذاری کرده و با در اختیار گرفتن مالکیت رسانه های بین المللی و تسلط بر محتوای رسانه ها، همه مجاری ارتباطی را در مسیر تهاجم به فرهنگ ها وسنت ها بکار می گیرد. سامانه ی مهاجم با تبلیغات، فرهنگ های ناصحیحی نظیر مصرف گرایی، تجمل گرایی، ظاهرگرایی و بی بند و باری جنسی و فساد اخلاقی را در جوامع گسترش می دهند.

 

    5- نقش زنان در تحولات فرهنگی

نقش زنان در مسیر توسعه و پیشرفت و تحولات فرهنگی در داخل کشور و عرصه بین المللی درترسیم سبک زندگی برای خانواده  باید مورد توجه ویژه قرار گیرد. اگرچه کشمکش دائمی بین زنان و موانع اجتماعی سبب شده با سرعتی کمتر از آنچه که یک فرآیند اجتماعی دارد، برخی از حقوق مربوط به حضور جدی خویش را به دست آورند اما نقش زنان در تاریخ غیرقابل انکار است. شناخت جایگاه و حقوق زن، با بیان شرایط تعادل انسانها که ناظر بر بعد فردی و اجتماعی زن بعنوان فعال اجتماعی و پذیرش مسئولیت های او، موجب بهره مندی جامعه از توامندیها و شایستگی های زنان شده، راه توسعه متوازن همه جانبه و پایدار را تسهیل می کند زیرا زنان مسئول جامعه و دگرگونی در افکار و اندیشه های آن می باشند.

این واقعیت که تربیت کودک مستقیماً بر جامعه تأثیر می گذارد نیز امری غیر قابل انکار است و نیازمند هیچ توضیح اضافی نیست. اگر مادران، فرزندان پاک سیرت، خردمند و تابع اخلاقیات انسانی تربیت کنند، جامعه به سمت پیشرفت و سعادت حرکت می کند. شرارتهای اجتماعی که امروزه در بسیاری از جوامع به چشم می خورد، نشانگر بی مبالاتی والدین خصوصا مادران در تربیت و هدایت فرزندانشان است.

در واقع، یک زن می تواند نقش بنیادین در خانه داشته باشد و در حکم یک مدیر کارامد می تواند خانه را که مکانی برای آرامش، عشق و محبت، و امنیت است، به طور مؤثر و در کمال آرامش تضمین کند. قطعاً این یکی از دشوارترین کارهاست که از بی نظمی و آشفتگی خانواده جلوگیری می کند. اگر خانه به طور کارامد اداره نشود، اعضای خانواده بخصوص بچه ها دچار رنج شده و سرخورده و ناخشنود می شوند.

خداوند احساسات عمیق و پاک و عشق و محبت را به وفور در وجود زن به ودیعه گذاشته است و او با شخصیت شگرف و گرم و پرمهر خود آماده است تا این عشق و محبت را در خانه حکمفرما سازد و بزرگترین مشکلات را به  راحتی برای فرزندانش هموار نماید. زن به مثابه ستون استحکام بخش خانواده است که با وجود پر مهر او درخانه هیچ جایی برای خشونت وجود ندارد.

باید توجه نماییم که مسئولیت خانه به عنوان یک بیگاری و کار خسته کننده تلقی نشود. با در اختیار قرار دادن وقت بیشتر برای ناظران و مدیران خانه، امکان دهیم یک مادر با وقت آزاد ارزشمند، خردمندی و درک خود را در اختیار تربیت فرزندان قرار دهد. با صبر و آرامش، فعالیت لذت بخش همراه خانواده بودن را ، به همسر و فرزندانش با صمیمیت تقدیم نماید.

در اینجا مایلم اضافه کنم هیچ وقت برای شروع دیر نیست، اگر زن تصمیم بگیرد برگ جدیدی از زندگی را ورق زند، به طور یقین آن را به درستی انجام خواهد داد و به یک نتیجۀ شایسته منتهی خواهد شد.

 

   6-  باز شناسی الگوی فردی و اجتماعی لازمه تحولات فرهنگی

انتخاب صحیح در تحولات عصر حاضر و در مسیر توسعه و پيشرفت فرهنگی نیازمند الگوی مناسب است. الگو یک معیار و میزان است برای اینکه کاری که انسان می خواهد انجام بدهد با آن الگو تطبیق داده شود. لازمه عقلانی هر تحول، توسعه و پيشرفتی برای فرد و جامعه بازشناسى الگوی فردی و اجتماعی است.

بشر پیوسته در زندگی خویش در جستجوی یافتن الگوها و نمونه های کمال یافته است که بتواند با تأسی به شیوه های زندگی و نوع عملکرد آنها به کمالات ظاهری و معنوی مطلوب نایل شود. در قرآن شریف ویژگیها و اوصاف انسانهای نمونه و همچنین مصادیق بارز این انسانها که به اوصاف تعقل و تفکر، صبر و استقامت، حیا و عفت، ایمان و معنویت، اخلاص و صداقت، پاکدامنی و طهارت، و دیگر صفات کمالی مزین شده اند بیان شده است. در بیان و معرفی الگوهاکتاب انسان ساز قرآن کریم تفکری فراجنسیتی دارد. در کنار بیان شخصیت سازنده انبیاء، زنان نمونه ای بعنوان انسان کامل، که در مسیر وصول به مقامات معنوی و نیل به آرمانهای انسانی و تصویر حیات طیّبه که موجب تحقق مدینه فاضله و جامعه ای عاری از گناه و هواپرستی، و ظلم و طغیان و استکبار است بعنوان  الگوی برتر مطرح کرده است؛ که  اختلاف در جسم و جنسیت و تفاوت در مسئولیتهای اجتماعی، کوچکترین تاثیری در تحقق اهداف عالی آنها نداشته است.

 

     7- الگوی توسعه فرهنگی در قرآن

در تعاملات تمدنی و تکنیکی صرفا پذیرش یک الگو نمی‌تواند راهکار مناسبی برای توسعه تمدن باشد؛ بلکه در این راستا اختراع مجدد(بازشناسی) الگو امری ضروری است و سبب می شود تعاملات تمدنی و فرهنگی نقش حقیقی خود را ایفا کند. بازشناسی به معنای عبور کردن الگوهای وارداتی از صافی هویت فرهنگی و نظام ارزشی جامعه است. ایده‌ استفاده از روش و سازکارهای کشورهای توسعه یافته و الگوبرداری بدون هیچ تغییر با اعتقاد بر جهان شمول بودن آن، به دلیل ناسازگاری الگوی های وارداتی با سنن و ارزش‌های فرهنگی جوامع، محکوم به شکست است.

قرآن الگوها و اسوه های جهانی و ابدی را برای همه انسانهای کمال جو معرفی می کند. در این راستا توجه به زنان نمونه در آیات از ویژه گی خاص برخوردار است. در بیان قرآن آسیه همسر فرعون و مریم مادر مسیح علیهم السلام دو نمونه خوب برای مردم مؤمن به شمار آمده اند: «وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْن…وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْران…»؛ «و خداوند برای مؤمنان به زن فرعون… و مریم دختر عمران مثال زده است.»

زنانی چون حضرت مریم، حوا، ساره و هاجر همسران حضرت ابراهیم ، دختران حضرت شعیب، همسر حضرت زکریا، مادر حضرت مریم، بلقیس، همسر حضرت ایوب، مادر و خواهر حضرت موسی، و فاطمه زهرا علیهاالسلام به نیکویی یاد شده است که از بعضی به طور صریح و بعضی به طور غیر صریح در آیات مورد توجه و بیان قرار گرفته اند.

دراین بین وجود مقدس حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، بعنوان الگو و اسوه فراجنسیتی از ویژگی ممتاز برخوردار است. بنابر نظر مفسرین آیات سوره انسان(طباطبایی،1417ق، ۲۰: ۲۱۱؛ آلوسی، بی تا، ۲۹:‎ ۱۵۷-۱۵۸؛ فخررازی، 1423ق،۳۰: ۲۴۴)، سوره قدر(رودگر،1384، 225-252)، سوره کوثر(طباطبایی، 1417ق، 20: ۶۳۷-۶۴۳؛ آلوسی، بی تا،30:‎ ۲۴۴-۲۴۹؛ فخر رازی، 1423ق، 32: ۱۲۵؛ بیضاوی، 1418ق، ۵:‎ ۳۴۲) و آیه مباهله(فخررازی، 1423ق، ۸:‎ ۸۹-۹۰؛ بیضاوی، 1418ق، ۵:‎ ۳۴۲؛ سیوطی، 1382، ۳: ۶۰ ؛ ابن کثیر، 1419ق، ۲:‎ ۴۶؛ ابن عطیه، 1422ق، ۱:‎ ۴۴۷)، آیات 35 تا 38 سوره نور(طباطبایی، 1417ق، ۱۵:‎ ۱۹۵؛ ابن مغازلی، 1424ق، ۲۶۳)، آیه تطهیر( طباطبایی، 1417، ۱۶:‎ ۴۶۲-۴۷۷؛ آلوسی، بی تا، ۲۲:‎ ۱۲-۲۰؛ ابن کثیر، 1419ق، ۶:‎ ۳۶۵–۳۷۱؛ ابن عطیه، 1422ق، ۴:‎ ۳۸۴؛ ماتریدی، 1426ق، ۸:‎ ۳۸۲) و آیه مودت( طباطبایی، 1417، ۱۸:‎ ۵۹-۶۸؛ آلوسی، بی تا، ۲۵:‎ ۳۰-۳۳؛ فخر رازی، 1423ق، ۲۷:‎ ۱۶۷؛ ابن کثیر، 1419، ۷:‎ ۱۸۳) در شأن و مقام ایشان نازل شده است.

بررسی سیره رفتاری فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و تلاش و مجاهدت آن بزرگوار در راستای حفظ گوهر وجودی زن، تجلی شأن زن و بیانگر نگرش دین اسلام به این گوهره عالم وجودی است. از شناخت و تحلیل مشی سیاسی – اجتماعی ایشان، عملکرد و رفتار موجود انسانی – اجتماعی، استنباط می‏شوند که الگویی برای انسانیت را به تصویر میکشد.

 

 

    8- فاطمه زهرا(سلام الله علیها) کنشگر فرهنگی

الف- فاطمه زهرا(سلام الله علیها) هویت الهی

رمز ماندگاری نام حضرت زهرای مرضیه، زنده بودن تفکر و اندیشه های او، همسویی سیره و سخن ایشان با فطرت انسان‏هاست. هر قدر شناخت از این الگوی عالی و تمام  وسیع‏تر و عمیق‏تر باشد، بهتر می‏توان محتوای پیام و گفتار و رفتار او را به دست آورد و در جهت رسیدن به سعادت و تکامل و تحقق ارزش‏های فطری و الهی بهره برد.

فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در آموزه های درونی بواسطه اعتقاد روحی – رفتاری بر اساس تعالیم و آموزه‏های دین خداوند، پیامبر مکرم اسلام، هستی، جهان، جامعه، تاریخ، راه کمال و سعادت و نیکبختی انسان را شناخته است، آرمان‌های بلند انسانی و اجتماعی دین را دریافته است و نقش و رسالت خویش را در رابطه با خداوند و حفظ آرمانهای دین به خوبی ایفا کرده و در دفاع از حریم دین در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی جریان فکری و روحی عمیقی ایجاد نموده است، جریانی که در طول تاریخ و تا ابدیت ماندگاری ان با استمداد از سلاله پاک او و اقتدای آزاد اندیشان و عقل گریان و دین مداران تضمین شده است.

تفکرات و اندیشه هایی که  بر اساس شناخت‌های عمیق و به بار نشسته در روح و روان و قلب حضرت نسبت به باور و ایمان به خداوند، راه کمال و سعادت، پیام‌آوران و راهبران انبیایی و آدمیت خویش و فرجام اخروی و زندگی بر پایه خودآگاهی و شناخت‌ این باورها و عقیده‏ها و این اخلاقیات و ایمان به حرکت انسان در مسیر کمال انسانی و دریافت حقیقت در طول تاریخ بشریت شکل و جهت بخشیده است.

ب- شیوه های تاثیرگذار فاطمه زهرا(سلام الله علیها)

محیط اجتماعی پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و اله) به سمتی سیر می کرد که نخستین نشانه‌های انحراف از آموزه های آزادی بخش دین نمودار گشت برگشت به سنت‏های جاهلی قبل از ظهور اسلام هدف اصلی این جریان بود و یهود مدینه طراحان پشت پرده تعزیه گردانان بودند. حضرت زهرا(سلام الله علیها) که در بطن مسائل سیاسی جامعه و بحران‏ها رشد کرده و تربیت یافته بود و بر اساس آموزه‌های نبوی رسالت دفاع از حق و حقیقت را فراتر از قالب‌های جنسیتی بر دوش خویش احساس می‌کرد، با بصیرت و آگاهی عمیق نسبت به توطئه‏ای که آموزه های پیامبر مکرم و هویت انسانی جامعه را هدف قرار داده بود، هشیارانه وارد عرصه شد و به کسوت سیاستمدار آگاه و مدافع حریم امامت، در صحنه حضور فعال یافت و رهبری دفاع از امامت به عنوان دژ مستحکم حافظ آموزه‌های ناب نبوی را بر عهده گرفت. حضور سیاسی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نشان داد که یک زن با آگاهی و اتخاذ شیوه‏های سیاسی مدبّرانه می‏تواند در صحنه‏های گوناگون جامعه به مبارزه بپردازد. این حضور نه تنها تفکر «عدم حضور زن در سیاست» را نفی می‏کند، بلکه انحصار حضور مردان در عرصه‏های سیاسی را به نقّادی می‏کشاند و بر آن مهر بطلان می‏زند. تاریخ زندگی او نشان می دهد که جامعه (بدون در نظر گرفتن جسم و جنسیت) تربیت یافته در چارچوب این الگوی انسانی، وجود و حضوری انسان‏ساز و جامعه‏ساز در عرصه جامعه و مدیریت اجتماعی خواهد داشت.

شیوه زندگی و آگاهی و رشد سیاسی دادن به زنان مهاجر و انصار، اتخاذ شیوه‏ها و حرکت‏های سیاسی خاص از قبیل گریه در مراکز شلوغ و محل عبور و مرور مسلمانان(مجلسی، 1354، 43: 193)، حضور در مسجد برای محاجه با خلیفه(اربلی، 1381ق،2: 103؛ بخاری، 1414ق، 8: 26 و210؛ سیـوطـی، 1382، 67) و مراجعه به خانه‏های مهاجر و انصار(ابن ابی الحدید، 1385ق، 2: 5) حضور قوی در صحنه مبارزات سیاسی، جامعه را تحت‏تأثیر قرار داد، و با تغییر ناگهانی شیوه مبارزه سیاسی خود به سکوت(دشتی، 1378، 170-150)، توجه اجتماع و افکار عمومی را جلب اوضاع سیاسی نمود. در حادثه غصب فدکس و بی‌نتیجه ماندن دادخواهی با حضور در مسجد و ایراد سخنرانی در نهایت فصاحت و بلاغت به اعتراض سیاسی و استیضاح حاکم وقت پرداخت (سپهر، 1363، 1: 144؛ دین پرور، 1355، 163) تا در میان مردم روشنگری کنند. پس از حضور خلیفه در خانه ایشان و گفت‏وگوی کوتاه و اعتراف خلیفه بر مقام شامخ آن حضرت(قشیری نیشابوری، 1407ق، 4: 125)  اذهان جامعه و افکار عمومی را در مشروعیت خلیفه وقت دچار تردید کرد.

وصیتنامه سیاسی آن حضرت در راستای عدم بهره‏بردای حاکمان سیاسی وقت از مراسم سوگواری و دفن آن حضرت و تأکید بر ولایت حضرت علی(علیه‏السلام) (بخاری، 1414ق: 5: 139؛ مجلسی، 1354، 183؛ شوشتری، 1403ق،10: 453) اثر جاودانه در طول تاریخ بر بیداری اندیشه ظلم ستیزان دارد.

حضرت در کنار فعالیت های که در خانه داشت فعالیت اقتصادی وسیع را در مدینه مدیریت می گردند. ایشان غیر از فدک مالک هفت باغ(الحوائط السبعة) بود که درآمد آن موجب خودکفایی حضرت از حکومت بود و مستمندان را اطعام می نمود. این باغها  اموال مُخیرق یهودی بود که اسلام آورد و وصیت کرد اگر در جنگ کشته شد، باغ‌هایش از آنِ پیامبر(صلی الله علیه وآله) باشد(حسینی جلالی، 1426ق، ص۳۷۴؛ حسکانی،1380، ۱: ۴۴؛ بحار الانوار، 1354، ۱۶: ۱۰۹؛ مظفر‎،1422ق، ۳: ۵۷۸؛ ابن طاوس، 1399ق، ۱: ۲۴۷). وی در جنگ احد به شهادت رسید. پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز این هفت باغ را با فدک به حضرت زهرا بخشید. خلیفه اول علاوه بر فدک، باغ‌ها و مزارع هفتگانه را ازحضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) مصادره کرد(حسینی جلالی، 1426ق،۶۱؛ ابن حجر العسقلاني، 1379ق، ۶: ۱۴۰؛ ابن سعد،1410ق، ۱: ۵۰۱؛  طبری، 1388، ۲: ۲۰۹). این حادثه تاریخی بیانگر آن  است که ایشان یک فعال اقتصادی بودند. هدف ایشان برای مطالبه فدک و حوائط سبعة، گرفتن تعدادی درخت خرما و مقداری گندم نبود، بلکه او به دنبال زنده نگه‌داشتن حکم دین و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و برپایی عدالت بود و نسبت به بازگشت ارزش‌های جاهلیت و برتری قبیله‌ای که در کمین جامعه اسلامی بود، احساس نگرانی می‌کرد(شهیدی، ۱۳۷۷، ۳۷). مطالبه فدک نه یک مسئله شخصی و نزاع مادی، بلکه نوعی اعلام مخالفت علیه حاکمیت وقت و نامشروع دانستن بنیان‌های حاکمیت یعنی سقیفه بود(صدر، بی تا، ۶۳). مطالبه فدک نقطه آغاز نهضت حضرت زهرا(سلام الله علیها) علیه حاکمیت و یکی از مراحل دفاع ایشان از اسلام، امامت، ولایت و مخالفت با افکار جاهلی بود(صدر، بی تا، ۱۱۵).

در ادبیات علوم اجتماعی، «حضور» به معنای نقش تاثیرگذار فرد در فرایند زندگی جمعی است. این شیوه های حضرت نشان می دهد اگر در جامعه‏ به جای مشغول ساختن زنان به خود، کار فرهنگی و فکری صورت گیرد و به مردم آگاهی سیاسی داده شود، بهتر می‏توان در شناخت حق و حقیقت بدون تعارف‏های دیپلماتیک و بازی‏های سیاسی وارد صحنه شود و به دفاع از کیان دین پرداخت.

علاوه بر این از تاریخ زندگی ایشان که نمونه ی‏ متعالی انسانی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است،  و شیوه تصمیم گیری حضرت در اوضاع مختلف سیاسی-اجتماعی در حیات پیامبر عظیم الشان اسلام و پس از رحلت آن حضرت، الگوی وضعیت مطلوب را می‏توان استنباط نمود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

    9- نتیجه گیری 

فرهنگ از عوامل بسیار مهمِ جهت يافتن شخصیت و هویت انسان محسوب می شود. نظر به اینکه جوامع مختلف ناگزیر از تبادل فرهنگی هستند، گسترش تعامل فرهنگ های گوناگون از یک سو و گسترش ارتباطات از سوی دیگر، و همچنین هجوم باورهاي تازه با هدف تحريف ارزش ها، ضرورت معرفی و باز شناسی شخصیت های تاثیرگذار در فرهنگ و نگرش دینی را دو چندان می کند. در افزایش تجانس و یگانگی  فرهنگ عامه جهانی، باز شناسی و معرفی شخصیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) بعنوان زنی که در اثرگذاری برای بشریت الگو است، بیان شیوه های مشارکت فعّال در منزل و اجتماع، از او شخصیتی الهی در زمین، در اذهان تمام آزاد اندیشان و دین باوران ترسیم خواهد کرد. او در عین اینکه زندگی سرشار از زهد و تقوی داشت از فعالان و اثرگذاران فرهنگی، سیاسی-اجتماعی و اقتصادی عصر خویش بشمار میرود. از دانش حقوقی بالا برخوردار بوده و شیوه دادخواهی او نشانه حضورش در عرصه های مختلف است. سیره زندگی ایشان در وقایع مختلف، نشانگر شخصیت ذو ابعاد و موثر در همسرداری تربیت فرزند، ستم ستیزی، عدالت‌خواهی درعین حال در عرصه جهاد و شهادت حافظ حریم دین و ولایت، الگویی کامل و تمام را در هرعصر به جهانیان معرفی می کند.

فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، در دوران زندگانی خویش دو گونه آموزش می دهد. سنت او و قرائتی که از دین ارائه می‏کند، محصول این دو آموزه است؛ آموزه های درون نگر(خودسازی) و آموزه های برون نگر(دیگرسازی). سنت فاطمی در طول تاریخ در بستر این دو آموزه، ناظر به هویت انسانی تفصیل یافته است. در آموزه درونی خویش، عروج و مراقبه و تفکر و نیایش و اخلاق و…. و در آموزه بیرونی تدبیر منزل، فعالیت و مشارکت در امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، شدّت و صلابت با دشمنان انسانت و تعالی انسان در قالب دین، همراهی با دینداران، و مادری برای پدر… ، نه برای زن بلکه برای انسان الگوی جامع و تفسیر انسان کامل در عرصه عقلانیت و معنویت است. تبیین این دو آموزه برترین تاثیرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در تمام ادوار تاریخ و فراتر از جسم و جنسیت خواهد داشت. و در یک سخن فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بعنوان زنی الهی، ظهور اسامی و صفات خداوند در گستره وجودی یک زن است و فرهنگ فاطمی یعنی نهادینه شدن همه ارزش‌های او در وجدان جمعی جهان در طول تاریخ بشریت.

 

 

 

 

  10-  منابع

  • اربلی، علی بن عیسی(1381ق) کشف الغمّه، تبریز: مکتبه بنی هاشمی.
  • ابن ابی ‏الحدید(1385ق) شرح نهج البلاغه، ترجمه و شرح محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: دارالاحیاء التراث العربی.
  • آلوسی، شهاب الدين(بی تا) روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و سبع المثانی، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
  • ابن طاوس، أبي القاسم علي بن موسى(1399ق) الطرائف فی معرفه مذاهب، قم: خیام.
  • ابن عطیه، عبدالحق بن غالب(۱۴۲۲ق) المحرّر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز محقق: جمال طلبه، بیروت: دارالکتب العلمیه.
  • ابن حجر العسقلاني، أحمد بن علي(1379ق) فتح الباري- شرح صحيح البخاري، بيروت: دار المعرفه.
  • ابن کثیر قرشی، اسماعیل بن عمر(۱۴۱۹) تفسیر القرآن العظیم، بیروت: دارالکتب العلمیّة.
  • ابن مغازلی، علی بن محمد(۱۴۲۴) مناقب الإمام علی بن ابی‌طالب علیه السلام (مناقب مغازلی)، بیروت: دارالأضواء.
  • ابن منظور، محمدبن مکرم(1414ق) لسان العرب، ج9، چاپ سوم، بیروت: دارالفکر.
  • ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع(1410ق) طبقات الکبری، محقق: محمد عبدالقادر، بیروت: دار الكتب العلمية.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل(1414ق) صحیح البخاری، استانبول: دارالدعوه.
  • بیضاوی، عبدالله بن عمر(۱۴۱۸) انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، محقق: مرعشلی، محمدعبدالرحمن، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
  • بهمردی، اردشير(1390) ریشه‌های واژه فرهنگ در دوره میانه، ایبنا، 3/11/1399.
  • بندريگى، محمد(1390) المنجد، قم: نشراسلامی، ماده ى ثقف.
  • پهلوان، چنگيز(1382) فرهنگ شناسي گفتارهايي در زمينه فرهنگ و تمدن، تهران: نشر قطره.
  • توسلی غلام عباس(1375) ویژگی‌هاى فرهنگى جامعه دینی، فصلنامه نقد و نظر، شماره 4-3.
  • جعفرى، محمد تقی( 1397) فرهنگ پيرو فرهنگ پيشرو، تهران: موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری.
  • چوپاني يداله(1388) پديده جهاني شدن فرهنگ ها، مجله سياست- دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه پیام نور استان کرمانشاه، پایگاه SID.
  • حسینی جلالی، محمد باقر(1426ق) فدک و العوالی( الحوایط السبعة فی الکتاب و السنة و التاریخ) مشهد: دبيرخانه کنگره ميراث علمی و معنوی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها).
  • حسکانی، عبیدالله بن عبدالله(1380) شواهد التنزیل، قم: دارالهدی.
  • مظفر‎، محمد حسن(1422ق) دلائل الصدق لنهج الحق، قم: موسسه آل البیت لاحیاء التراث.
  • حسنی، محمد حسین و همکاران(1396) مفهوم سازي سبک زندگی فرهنگی جامعه پژوهی فرهنگی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سال هشتم، شمارة اول.
  • خواجه نوری، بیژن و زهرا ریاحی(1392) جهاني شدن و دنیاگرایی و زنان: مورد مطالعه شهرهاي تهران و شیراز، رسانه، شماره 15.
  • دین‏پرور، سیدجمال‏الدین(1355) فاطمه بر کرسی رهبری، تهران: روزبه.
  • دشتی، محمد(1378) تحلیل و بررسی حوادث ناگوار زندگانی حضرت زهرا (علیهاالسلام)، قم: نشر امام علی (علیه‏السلام).
  • دهخدا(1377) فرهنگ لغت دهخدا، تهران: دانشگاه تهران،ذیل واژه.
  • رضایی، مصطفی(1389) سبک های زندگی و چالش های هویتی، زمانه (جامعه و علوم اجتماعی) شماره 95.
  • رودگر، محمدجواد(۱۳۸۴) فاطمه زهرا (علیهاالسلام) سر لیلةالقدر، قم: بانوان شیعه.
  • روح‌الاميني، محمود(1394) زمينه فرهنگ‌ شناسي تأليفي در انسان‌شناسي فرهنگي و مردم ‌شناسي،تهران: نشر عطار.
  • سپهر، میرزا محمدتقی(1363) ناسخ التواریخ، تهران: اسلامیه.
  • سیوطی، جلال‏الدین(1382) تاریخ الخلفاء، محقق: محیی‏الدین عبدالحمید، تهران: الحوراء.
  • شوشتری، قاضی نور الله(1403) احقاق الحق، تعلیقات شهاب الدین مرعشی نجفی، قم: مکتبه آیه ا…مرعشی نجفی.
  • شهیدی، سیدجعفر(1362) زندگانی فاطمه زهرا (علیهاالسلام)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
  • صدر، محمدباقر(بی تا) فدک‌ فی‌ التاریخ‌، محقق: عبدالجبار شراره، قم: مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه.
  • طباطبایی، سید محمدحسین(1417ق) المیزان فی تفسیر القرآن، قم: دارالعلم.
  • طبری، محمد بن جریر(1388) تاریخ طبری، مترجم: ابوالقاسم پاینده، تهران: اساطیر.
  • غمامی، سید محمد(1396) بازسازی رابطه فرهنگ و سیاست گذاری مبتنی بر حکمت صدرایی، دو فصلنامه مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه، شماره1.
  • فخررازی، محمد بن عمر(۱۴۲۳ق) التفسیر الکبیر(مفاتیح الغیب) به کوشش مکتب تحقیق دار احیاء التراث العربی، بیروت: دارالفکر.
  • قشیری نیشابوری، ابوالحسن (1407ق) صحیح مسلم، محقق: موسی شاهین لاشین و احمد عمر هاشم، بیروت: مؤسسه عزالدین.
  • قرشی بنابی، سید علی اکبر(1386) قاموس قرآن، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
  • گل محمدی، احمد(1386) جهانی شدن- فرهنگ- هویت، تهران: نشرنی.
  • مجلسی، محمد باقر(1354) بحارالانوار، ترجمه: محمد جواد نجفی، تهران: اسلامیه.
  • معين، محمد(1375ش)، فرهنگ فارسي، ج1، چاپ پانزدهم، تهران: انتشارات امیرکبیر.
  • موحدنیا، فریدون(1382) عوامل گرایش نسل نوجوان و جوان به فرهنگ بیگانه، قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما.
  • ماتریدی، محمد بن محمد(۱۴۲۶) تأویلات اهل السنة، بیروت: دارالکتب العلمیة.
  • مصباح یزدی، محمدتقی(1381) تهاجم فرهنگی، محقق: عبدالجوادابراهیمی، چ 8، قم، موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی.
  • ماحوزي، رضا(1389) مفهوم فرهنگ از نظر کانت، نشریه: علوم اجتماعيSID، شماره
  • هارپر داگلاس، دیکشنری آنلاین لغت نامه2001

 

 

Abstract

In order to find human personality and identity, it depends on various factors, including the degree of effectiveness and influence in culture, and the creation of new designs and methods of influence. This article with the subject of “modeling a Muslim woman from Hazrat Zahra (peace be upon him) in cultural and media activism” examines the teachings of Hazrat Zahra in her revivalist movement in the life of the Holy Prophet of Islam and the deterrent movement after the Prophet. This article first defines culture and its globalization and in line with the globalization of culture, it examines the differentiation during the interconnectedness of cultures, as well as the interaction and exchange of cultures and their effects in adopting a way of life. This research has been done in a library method and while explaining the role of women in cultural developments, has examined the importance of recognizing the pattern in the path of change, development and progress. The Qur’an depicts the personality and image of holy women as desirable models and cultural indicators for human beings and humanity. The results showed that Hazrat Zahra (peace be upon her) with regard to outstanding traits and characteristics and the role of historian in the beginning of Islam as a transgender cultural activist, with two teachings of self-improvement and transformation in the realization of divine values, a comprehensive and irreplaceable model for humanity throughout Is history. His personality and thoughts, which are one of the most influential indicators, should be introduced to different expressions in different cultures.

Keywords: Hazrat Zahra (peace be upon her), lifestyle, culture, cultural model ,  Globalization

 

[1] – Burnet taylor Edward

[2] – Kant

[3] – Kefalas

[4] – Geertz

[5] – Durkheim

[6] – Bartan Badi

[7] – Kroeber Alfred

[8] – Clyde Kluckhohn

[9] – Culture: A Critical Review of Concepts and Definition

[10] – هنجار: عبارت است از نمونه يا معيار ثابت چيزهايى كه در درون يك فرهنگ معين بايد وجود داشته باشد، كه معمولا در غالب  ارزش ها (علايق و احساسات ريشه دار)، آداب و رسوم و شيوه هاى زندگى، عادات و رفتار و كردار، عرف ( رسومى كه با ملزومات شايست و ناشايست، همراه است) و قوانين ظهور می کند( توسلى، 1375 ،139).

 

 

فیلدهای نمایش داده شده را انتخاب کنید. دیگران مخفی خواهند شد. برای تنظیم مجدد سفارش ، بکشید و رها کنید.
  • عکس
  • شناسه محصول
  • امتیاز
  • قیمت
  • در انبار
  • موجودی
  • افزودن به سبد خرید
  • توضیحات
  • محتوا
  • عرض
  • اندازه
  • تنظیمات بیشتر
  • نویسنده
  • قسمت
  • زبان
Click outside to hide the comparison bar
مقایسه